- ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۵۷
خنـکا
ی لبخند تو
در این داستان زمان، مکان و نام بی معناست
مثل خوابی که منطق حالی اش نمیشود.
بایگانی
- مرداد ۱۳۹۷ (۱)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱)
- بهمن ۱۳۹۶ (۶)
- دی ۱۳۹۶ (۱)
- آذر ۱۳۹۶ (۲)
- آبان ۱۳۹۶ (۴)
- مهر ۱۳۹۶ (۲)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۶ (۲۳)
- تیر ۱۳۹۶ (۷)
آخرین مطالب
-
۹۷/۰۵/۳۰الواح
-
۹۶/۱۲/۰۸جنون
-
۹۶/۱۱/۲۸مثلا جهادی
-
۹۶/۱۱/۲۸مثلا جهادی
-
۹۶/۱۱/۲۴عشِق رو عشَق بخونید
-
۹۶/۱۱/۱۵عزرائیل(ع) - شماره پایانی
-
۹۶/۱۱/۱۳طبیعی چیست؟ و غیرطبیعی کیست؟
-
۹۶/۱۱/۰۷شکلک فکری
-
۹۶/۱۰/۲۳غررررق
-
۹۶/۰۹/۳۰حیرت
آخرین نظرات
-
۲۳ دی ۹۶، ۲۳:۰۸ - خانه سلامتیعکس گل که تو توضیحات وبلاگتونه خیلی قشنگه
-
۲۱ آبان ۹۶، ۱۹:۳۷ - رسول نصیری4 هفته پیش پدرم اومد قم زیارت حرم ...
-
۲۱ آبان ۹۶، ۰۵:۱۸ - رسول نصیریسلام واقعا دوست داری بعد از زیارت ...
پیوندهای روزانه